برگه ها

۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

اقتصاد اسلامی

 
شناخت اقتصاد اسلامی


هدف نظام اقتصادی:


هدف نظام اقتصادی رفع نیازمندیهای مادی انسانها با توجه با راهکارهای مناسب است.نظام اقتصادی راهکارهای را مطرح میکند تا تولید، توزیع و مصرف را بگونه عادلانه صورت گرفته و با توجه به محدودیت منابع تولید و نیازمندیهای نا محدود بشر  حد اکثر این نیازمندیها را مرفوع نماید.


مکتب اقتصادی:


مجموعه‌ی هماهنگ از نظریه های اساسی اقتصادی است که با توجه به اصول و ارزشهای مورد نظر جامعه، با هدف حل مشکلات اقتصادی شکل میگیرد. مالکیت، آزادی اقتصادی و عدالت اجتماعی از جمله مسائلی است که مکتب های اقتصادی در باره آنها نظریات اساسی شان را ارائه میدهند همچنان مکتب اقتصادی یک رشته افکار مبتنی بر روش معین در باب جنبه های اساسی رفتار اقتصادی است که از طرف بعضی اقتصاد دانان صاحب نظر ابراز گردیده و توسط پیروان شان بسط و توسعه یافته است.


 هدف اقتصاد اسلامی:


با توجه به اینکه هدف اقتصاد تامین نیازمندیهای مادی بشر است هدف نظام اقتصاد اسلامی را با کمی تفاوت چنین توضیح مینمایم. نظام اقتصاد اسلامی تنها در صدد رفع نیازهای ضروری مادی بشر نبوده و با تأمین آن کار خود را تمام شده نمیداند بلکه در صدد ایجاد عدالت اجتماعی و تامین رفاه برای همه میباشد. خداوند متعال نعمتهای بیشماری را در اختیار انسان قرار داده تا از آنها بهره گیرد.« قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق (در استفاده از این نعمتها حدی که معین گردیده رعایت عدم اسراف و تبذیر و پرداخت حقوق متعلق به اموال است.« کلوا و اشربوا ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین»


با توجه به ارشادات فوق و سایر ارشادات پروردگار عالمیان چنین میتوان نتیجه گرفت که تامین راحت و رفاه بشر مورد نظر خداوند بوده است و اگر بشر خود در صدد آسانتر کردن زنده گی برآیند نتنها مورد نکوهش نبوده بلکه مورد تمجید است. بخصوص اگر با این قصد همراه باشد که با استفاده بیشتر از نعمت های الهی اسباب شکر بیشتر او را فراهم کند و فرصت بیشتری برای فراگرفتن معارف الهی و رسیدگی به تهذیب خویش و تربیت دیگران و عبادت خدا پدید آورد.


 طروق شناخت اقتصاد اسلامی:


اقتصاد اسلامی را باید از طریق اجتهاد و استنباط بدست آورد و نمیتوان با مطالعه چند آیه و روایت و برداشت سطحی از آنها، اقتصاد اسلامی را ارائه کرد. از اینرو در مورد اجتهاد، ضرورت اجتهاد، ضرورت تقلید و مقدمات لازم برای تحصیل اجتهاد بگونه اختصار بحث خواهیم نمود.


الف:- تعریف اجتهاد: اجتهاد در لغت به معنی تلاش و کوشش است و در اصطلاح عبارت از داشتن قدرت و امکان استنباط احکام از ادله، گرچه بالفعل چیزی از احکام را استنباط نکرده باشد. این کار بدون شناخت دقیق و همه جانبه مدارک و ادله و حالات مختلف آنها غیر ممکن است. به عباره دیگر استنباط احکام شرعی، بدون تحصیل قوه و ملکه اجتهاد که در پرتو آن بتوان حکم فرعی را از مدرک اصلی آن استخراج نمود، امکان ندارد.


ب:- ضرورت اجتهاد: اجتهاد باهمه دشواریهائی که دارد برای تعین حکم شرعی و پیاده کردن اسلام به عنوان یک مکتب جامع و کامل، ضرورت اجتناب نا پذیری دارد. این ضرورت از عوامل گوناگونی نشأت میگیرد، که عبارت اند از:


  1. کلی بودن مدارک و ادله منبع اساسی احکام، قرآن و سنت است.
  2. فاصله زمانی با عصر صدور روایات.
  3. حوادث واقعه( مسائل مستحدثه)
    ج:- ضرورت تقلید: زنده گی بشر در هر بعدی از ابعاد آن تلاش علمی و کاوش عمیق را ایجاب میکند. هر گوشه ای از زنده گی را که بنگریم مشاهده میکنیم که اشتغال به آن، شناخت معینی را اقتضا مینماید. بخشی از این شناخت، برای عموم مردم ممکن و فراهم است. ولی درک بخش اعظم آن، برای همه مقدور نیست و تلاش عملی و رنج بررسی و کاوش را میطلبد.
    د:- مقدمات لازم برای تحصیل اجتهاد: یک فرد برای رسیدن به درجه اجتهاد باید مدارج علمی ذیل را طی کند.


  1. تسلط بر ادبیات عرب.
  2. تفسیر قرآن.
  3. علم رجال. مقصود از علم رجال آشنائی با احوال راویان اخبار از زمان پیامبر و ائمه علیهم السلام، تا زمان تدوین کتب روائی میباشد.
  4. اصول فقه.
  5. فقه.
    مالکیت
    مالکیت یکی از بحث مهم و اساسی در اقتصاد و بخصوص در اقتصاد اسلامی است که قرار ذیل ابعاد مختلف آن را به بررسی میگیرد.
    مفهوم مالکیت:- مالکیت اختصاص قراردادی یک چیز به شخص، اشخاص، گروه،  جامعه یا عموم مردم است که بر اساس ملاکهای پذیرفته شده در یک نظام بیانگر مشروعیت تصرفات آنها در آن چیز و ممنوعیت دیگران از تصرف در آن است. این ملاکها در نظامهای گوناگون اجتماعی مختلف و متفاوت اند. بناءً مالکیت امر است اعتباری و ذهنی، نه عینی و مستقل از ذهن، ولی میتواند از واقعیتهای عینی و مستقل از ذهن مایه بگیرد. همچنین میتوان گفت مالکیت رابطه ای است اعتباری بین مال و شخص حقیقی و حقوقی به گونه ای که حق تصرف و سلطه بر آن را داشته باشد و از نظر حقوقی بتواند مانع تصرف دیگران شود. فلسفه مالکیت:
    مکتب های اقتصادی، متأثر از دیدگاه هستی شناختی و فلسفی خود، نظریات گوناگونی در باره مالکیت ارائه کرده اند. مکتب سرمایداری به مالکیت خصوصی اهمیت بسیار میدهد و مکتب سوسیالیسم مبتنی به فلسفه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، اصالت را به جمع میدهد و آزادی فرد و مالکیت خصوصی را محدود میکند. مکتب اسلام بر اساس جهان بینی خود، تفسیر خاصی از مالکیت و ثروت های متعلق به آن ارائه میکند که آنرا تحت دو عنوان قرار ذیل بررسی میکنیم.
    الف:- تفسیر اخلاقی: تفسیر اخلاقی برای مالکیت، نمودی مالکیت حقیقی خداوند متعال نسبت به جهان و ثروتهای مادی آن است. به گونه ای که هر آنچه در این جهان وجود دارد ملک خدای متعال است.
    ب:- بعد اجتماعی مالکیت: خداوند که مالک حقیقی جهان است ثروت های موجود در آن را به نفع نوع بشر و برای همگان آفریده است تا از آنها بهره بگیرند. منشآ بسیاری از حقوق و محدودیتهایکه اسلام در مورد مالکیت و شیوه های کسب و انتقال آن وضح کرده است، بعد اجتماعی و اخلاقی مالکیت در مکتب اقتصادی اسلام است. در اینجا به اختصار به برخی از این حقوق و محدودیت ها اشاره میشود:


  1. ولایت حاکم بر اموال مردم.
  2. حق فقرا در اموال اغنیا.
  3. حرمت اسراف و تبذیر.
  4. حق مالکیت تا وقتی محترم است که موجب ضرر به دیگران نشود.
  5. ممنوعیت صغیر، مجنون و سفیه از تصرف در اموال خود.
     تولید:
    تولید تعاریف مختلفی دارد نظیر ایجاد فایده جدید و یا فعالیت جهت رفع نیازها. تبدیل نهاده یا منابع به کالاها و خدمات. ترکیب منابع تولیدی برای حصول کالاهای اقتصادی. هر فعالیتی که مطلوبیت و ارزش تازه ای پدید آورد یا بر مطلوبیت و ارزش محصولات جدید بیفزاید.  
    اهمیت و تعریف تولید از دیدگاه نظام اسلامی:
    انسان برای ادامه حیات و بهزیستن و بالا بردن سطح معیشت خود نیاز به نعمتهای دارد که خداوند برای او مهیا فرموده است. مقداری از این نعمت ها بدون هیچگونه تلاشی در اختیار او قرار دارد و نمونه بارز آن هوا میباشد که جو زمین را فرا گرفته است. انسان آنچنان نیاز مبرم به آن دارد که نمیتواند دقایقی چند بدون هوا زنده گی کند ولی بهره مندی از آن احتیاج به هیچگونه تلاشی ندارد بلکه بطور آماده در اختیار بشر قرار دارد. اما خداوند بر اساس حکمت ها و مصالحی، بسیاری از نعمتها را چنان قرار داده که انسان تنها در سایه ای تلاش و کوشش میتواند بدانها دسترسی پیدا کند. بنابر این کمالات معنوی نیز به نوعی متوقف بر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی میباشد. از این نظر میتوان تولید را در یک تعریف جامع این چنین بیان کرد: هر عمل اقتصادی که در جهت به فعلیت رساندن بهره مندی از نعمتهای الهی باشد تولید است.
    البته این یک تعریف تفصیلی میباشد و در آن اشاره به مطالب متعددی شده است، لیکن اگر بخواهیم یک تعریف ساده از تولید ارائه بدهیم، میتوانیم ایجاد فایده را که بعضی از اقتصاد دانها نیز گفته اند بجای تعریف بالا قرار بدهیم. همچنان اگر تولید را از ریشه بخواهیم تعریف نمایم این گونه میتوان تعریف کرد:
    همانطوریکه از کلمه تولید پیداست از ولادت گرفته شده و به معنای ایجاد کردن چیزی است مثل طفلی که نیست و به وجود میآید. بعضی از نیازهای انسان در طبیعت آماده است و احتیاج به تولید ندارد ولی بسیاری از نیازمندیهای انسان به صورت آماده در طبیعت وجود ندارد و باید با کارو خلاقیت بشر و تغییراتی که در آن مواد به وجود میآورد برایش قابل تصرف گردد. این نوع خلاقیت که در حقیقت تغیر فزیکی یا شیمیایی مواد خام موجود در طبیعت است تولید نامیده میشود.
    بنابرین تولید تبدل مواد خام موجود در طبیعت به فراورده های کشاورزی، صنعتی و نظایر اینهاست که نیازهای او را تامین کند.
     اهداف فردی و جمعی تولید:
    در تعین اهداف تولید گاهی جمع و زمانی هم فرد مورد نظر است. مسلماً هدفی که از تولید برای جمع بعنوان کل میتوان فرض نمود تامین نیازهای جمع و بالا بردن سطح معیشت و بهبود بخشیدن به آن میباشد. هنگامیکه دولتی برای تولید برنامه ریزی میکند بطور معمول غرض او از برنامه ریزی تامین نیازها و بهبود بخشیدن وضع زنده گی جمع نمیتواند باشد. اما در نظر به فرد، هدفهای عمده تولید را از دو جهت میتوان بررسی نمود زیرا در فعالیت های تولیدی فر، با نظر به اینکه فرد است، دو گونه هدف اصلی قابل تصور است یکی تولید به انگیزه بالا بردن سطح زنده گی خویش و در نهایت زنده گی افراد تحت تکفل خود که مسئولیت اداره معیشت آنان را به عهده دارد، و دیگری به انگیزه ای بالا بردن سطح زنده گی دیگران.
    زیرا در یک مقطع زمانی ممکن است افرادی پیدا شوند که از نظر نیازمندیهای مادی خویش اشباع شده باشند و دیگر زمینه ای برای بهره مندی بیشتر آنان وجود نداشته باشد و یا بطور کلی با توجه به شرایط و اوضاع خاص تمایل به بهره مندی بالاتر نداشته باشند ولی باوجود این انگیزه های تولید در جهت بالا بردن سطح زنده گی دیگران، آنان را به فعالیت های تولیدی بکشاند.


  1. اقسام و عوامل تولید:
    در اسلام هرگونه تولیدی که برای انسان مفید بوده و ثمره ای عقلائی برآن مترتب باشد پذیرفته شده است و در محدوده فعالیتهای مباح قرار میگرد. اما با وجود این بعضی از انواع تولیدات بواسطه اهمیت خاصی که داشته، در اسلام مورد تشویق قرار گرفته است. مسلماً تولید برخی کالاها و خدمات که از نیازهای اولیه زنده گی بشمار میرود و تامین سطوح بالاتر زنده گی مترتب بر برآورده شدن آنهاست، از اولویت بیشتری برخوردار است و از آن جمله و اولی ترین آنها مواد غذائی است که نوعاً از طریق فعالتیهای کشاورزی و دامداری و صنایع و خدمات مرتبط به آنها تهیه میشود. اسلام نیز نسبت به این امور عنایت داشته و در روایات بسیاری از آنها سخن بمیان آورده است.
    در کنار این ارشادات و اوامر استحبابی مربوط به تولیدات، اسلام برای تنظیم امور اجتماعی و حفظ مصالح افراد، تعدادی از تولیدات را واجب و دسته ای دیگر را حرام دانسته است که تخلف از آن جایز نیست.
    تولیدات واجب: تولیدات واجب را میتوان تحت سه عنوان بیان نمود:
    الف:- تولید کالاها و خدماتی که حیات افراد بر آنها مترتب است.
    ب:- تولید اشیائی که قوام و نظم جامعه بدانها وابسته است.
    ج:- نوع دیگر از تولیداتیکه حکم به وجوب آن میشود ابزارهای نظامی است که جامعه مسلمین برای دفاع به آنها احتیاج دارند.


  1. تولیدات حرام:- برای جلوگیری از پاره مفاسد که ممکن است برای فرد یا جامعه رخ دهد، از نظر اسلام کسب درآمد از طریق ارائه برخی کالاها و خدمات ممنوع است که در اصطلاح فقهی بدینگونه منابع درآمد و تولیدات مکاسب محرمه گفته میشود که تعدادی از آنها در زیر ذگر میگردد.


  1. کسب درآمد از طریق فروش وسایل و ابزارهای که تنها در کارهای حرام بکار میرود.
  2. کسب درآمد از ناحیه فروش برخی چیزهایکه بالاصاله نجس میباشد.
  3. کسب درآمد از طریق قمار و مماثل آن.
  4. کسب درآمد از طریق غناء و آواز خوانی های مجالس لهو و لعب.
  5. کسب درآمد از طریق جادوگری
  6. کسب درآمد از طریق تالیف، چاپ و انتشار کتب و مقالات گمراه کننده.
  7. کسب درآمد از طریق ساختن مجسمه و اشیای دارای روح.
  8. کسب درآمد از طریق فروش سلاح به دشمنان دین.